خونه جدید

خسته ام! کوفته ام! حسابی بی انرژی ام!

خونه باحالیه! الان می بینم که آره از اون خونه بهتره!! زیاد! شیکتر هم هست! راسی! اینجا شرکت به خط تلفن مجانی می ده! بابام اون یکی خطه رو هم میاره پس یکی میشه مال من!
یعنی همین جدیده دیگه!
امروز زیاد وسایل بلند کردم!

چند روز اول همش خواب بودم و کاری نمی کردم!
اما میشه گفت تو همین امروز تقریبا همه کم کاریهام رو جبران کردم!

راسسسسسسسسسی! الان وضع من خنده داره! ‌مونیتور رو گذاشتم رو یه تیکه چوبی مثل میز!‌که در اصل مال کمده! بعدشم کیبورد و ماوس رو بالش های صندلی ها! :))

*می دونی من از دروغ و دروغگو خیلی بدم میاد؟! می دونی چرا؟! چون خودم گیج می شم اینجوری! یعنی نمی دونم چی به چیه... وقتی یکی بهم دروغ می گه دیگه هر حرفی که بزنه حتی عادی شک می کنم! عادت می کنم دیگه!‌اگه زیاد با اون فرد باشم و اونم زیاد دروغ بگه یواش یواش عادت می کنم به حرفای بقیه هم شک کنم! مثلا یه مدت که یه پسره علافه دروغگو باهام تو باص بود! اینقده دروغ می گفتتتتتتتت! من همیشه دروغاشو گیر می نداختم!‌اما بعضی وقتا هم باور می کردم!‌آخه هیچ فکر نمی کردم یکی اینقدر بیکار باشه که همینطور بدون دلیل بیاد دروغ بگه! هاان هستن مثلا یه چیزی می پرسی یکی نمی خواد بگه دروغ می گه! اما این همینطور علکییییییی! بیاد خالی ببنده!
آقا اونو ولش! حالم هم ازش بهم می خوره!
یکی این روزا هم  چندتا دروغ بهم گفت!!! یه چیزی هم هست که من گول نمی خورم به راحتی اون یارو هم بلد نیست دروغ بگه!‌یعنی خودشم هل می کنه! در حالت این من ازش یه چیزی پرسیدم و راستش رو نگفت! 
امروز زنگ زده بود که احمد! می دونی من همون موقع هم که گوشی رو قطع کردم فهمیدم! یعنی ! من به خاطر این بهت دروغ می گم ... که نمی خوام در مورد من فکر بد کنی! یعنی کفر کنی آدم بدیم!(آخه سوال من همچین سوالی بود!)خلاصه فردا گفتش که اگه می شه برم ببینمش و اینا که فکر نکنم بشه! هر چند خیلی دلم می خواد ببینمش!
آخه خداییش هاان! حتی اگه کار بدی کرده بود ولی راستش رو می گفت من خیلی کمتر ناراحت می شدم تا الان!
یعنی من همیشه دوست دارم که اونی که هستم خودمو نشون بدم که بعدا اون دوست یا آشنا یا هر کی نگه تو اونی نسیتی که من فکر می کردم یا اخلاقش عوض بشه!

*راسی! این ماشین شفر مون هم خیلی مرده!!! بابا اینقدر که امروز با این بار کشیدم من امروز!‌  ولی خووووووب! پدرشم در آوردم! بابام هم حق داره که پرادو رو نداد دست من امروز!‌ :))

خودمونیم هاان! جه چرت و پرت هایی گفتم! سخت نگیرین! خسته مه!
فعلا حالش نیست

یای!
نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:28 ب.ظ http://zahra-hb.com

خونه نو حسابی مبارکه:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد