اکنون دل من شکسته و خسته ست...


حالم گرفته ست! دلهره دارم! حوصله م سر رفته!
چیز دیگه یی هم مونده؟!

این گل هیاهو فریدون رو حتما بشنوین اگه نشنیدین!
خاطره ش هم خیلی قشنگه!

کلا البومش رو می تونین از اینجا داونلود کنین.

*............................................

*هیچی دیگه!!
من باید یاد بگیرم اینطوری نشم و اینطوری نکنم!
امیدوارم خدا هر چی زودتر اون کمکش رو بکنه!!

*اون شبی با ش... رفته بودیم بازار! آخرش رفتیم از یه کبابی ایرانی (کباب الحجه) غذا گرفتیم. داخلش میز نداشت که! پیشنهاد دادم بریم لب دریا! عاااامو! خیلی سردد بووووود!!
نمی شد که نشست بیرون!‌ آخرش هم پشت ماشین نشستیم و خوردیم! جا هم تنگ!! خلاصه کلی حال داد! یه خاطره ای شده که دیگه فراموش شدنی نخواهد بید دیگه!

*خدااااااااااااااا!!! لطفــــــــــــــــا!!
این دو روز بعد از بارون رفتم قدم زنی! امروز رفتم باشگاه! مدرب هم بود! اما نموندم! برگشتم! تنبل شدم!  کلا افسردگی آدمو تنبل می کنه فکر کنم، یا نه؟ من اینجورم! به هر حال! از فردا باید برم!

*دلم گرفته...

این یارو فریدون خیلی قشنگ خونده!!

سرحال! :D

دیروز رفته بودم مدرسه!
قرار بود CDهای محمد رو بدم و همچنین دیداری با دوستان که نگرانشون بودم بدجور چون چند وقتی خبری نبود ازشون!
همه رو دیدم به جز همونی که می خواستم!

بعضیا هنوز هم مثل اینکه ناراحت بیدن از ما! نا..... تا منو دید صورتشو اونطرف کرد! اما خب از پشت هواسم شد که داشت نیگا می کرد!
بعدشم قورباغه‌! بچه ها اسمشو گذاشته بودن!
اون و یه دو سه تا از دوستاش که داشتن از بغل ماشین رد می شدن! زدن به ماشین! البته دوستش بود! منم از آینه دیدم! اومدن کنار پنجره رد بشه! نیگاشون کردم قورباغه گفت من نبــــــــودم!! این بود! منم هیچی نگفتم!
اما شانسم! وقتی می خواستن از خیابون رد بشن جلو منم خالی شد!
منم گاااز دادم و نزدیکشون ترمز کردم! ترسیدن حسابی و ضایع شدن!
مثلا می خواستن با من کل کل کنن!

اوه امروز هم که از باشگاه برمی گشتم! می خواستم تو خیابون بپچم یه ماشین داشت می یومد! فکر کرد من هواسم نیست و می رم جلوش! به همین خاطر بوق زد!
دختران دیگه! آخه دخترا اصلا نباید حق رانندگی داشته باشن!!
هیچی! اولش واسه اون بوق زد! بعدش که منو دیدن و دیدن وایستادم دیگه واسه کرم ریختن یه چندتایی زدن! منم پشت سرشون می رفتم عمدا آروم می فت و Signal دوتایی می زد!
اونا دوتا بودن! منم حال و حوصله هم نداشتم! وقتی سر خیابون خودمون رسیدم دور زدم!
حالا اگه کسی می بید باهام شاید منم خوشم میومد یکم مردم آزاری کنم! اما خب! خسته هم بیدم از باشگاه! حالش نبید!

*راسی! دیروز که نگران بدجور بیدم واسه اون یارو! آخرش دوستش با ای دی خودش انلاین شد!‌تا دید من گفتم سلاااااااااااااااام! گفت تحویل نگیر من دوستشم!
هیچی! نگرانیم برطرف شد!
قبلش تو ارکات نوشته بود:
Every Thing Will Come You Way Now!

گفتم کاش بشه! که شد!

فقط یه مشکل!!
خدایا! ای لاو یو!
می دونم بنده خیلی مزخرفیم! ولی دوستت دارم! کمک!!

عکس!!


بلاخره!
عکسه که تقریبا بعد از دو هفته گیرم اومد!
بعدش هم حالش نبود بذارم!

به قول وبلاگر ها نوشتنم هم نمی یاد!
راسی سایزش زیاده، بهتره Save Target کنین!
حال داشتین و خواستین، ببینین!

اوه راستی! وسطیه منم!


تکمیل: نزدیک بود یادم بره، با اینکه ما کاره ای نیستیم:

خلیج العربی

Arabian Gulf

تکمیل: خیلی ها از ترانه یی که تو این وبلاگ گذاشتم خوششون اومده! ویدیو ش رو هم واسه دوستدارانش می ذارم...



Marwan Khoury - Kel Al Qasayed
Size : 36.9 MB



این ترانه مخصووووصا تقدیم می شه به سارا خانوم و آقای همسرشون.
که من چند وقتی سر نزدم بهشون و بعد که رفتم دیدم وبلاگشون رو بستن! امیدوارم موفق باشین و دلیل بستنش هم برطرف بشه و برگردین! :-)
اون ترانه حسین الجسمی رو هم متاسفانه پیدا نکردم!