دل غمـــــدیده
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد
آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیـــر ندانم زچه آزاد نکرد
کاغذین جامه بخوناب بشویم که فلک
ره نمونیم به پای عــلم داد نکرد
دل بامید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد درین کوه که فرهاد نکرد
سایه تا باز گرفتی زچمن مرغ سحر
آشیان درشکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زآنکه چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز و فریاد نکرد؟!!
سلام !
قشنگه ... اما چه کنم که دل خودم گرفته !!!
اما تسکین دهنده ست !!!
حالا بگو با کی ؟!!!؟ :-"
سلام واقعا بی نظیری احمد جون از وبلاگ من هم دیدن کن و لینکت بذار
لینک من : پاییزه
پی نوشت : پاتوق جوانان ایرانی
یاعلی